ز دو دیده خون فشانم ز غمت شب جدایی چه کنم؟ که هست اینها گل باغ آشنایی همه شب نهاده‌ام سر، چو سگان، بر آستانت که رقیب در نیاید به بهانهٔ گدایی مژه‌ها و چشم شوخش به نظر چنان نماید که میان سنبلستان چرد آهوی ختایی در گلستان چشمم ز چه رو همیشه باز است؟ به امید آنکه شاید تو به چشم من درآیی سر برگ گل ندارم، ز چه رو روم به گلشن؟ که شنیده‌ام ز گلها همه بوی بی‌وفایی به کدام مذهب است این؟ به کدام ملت است این؟ که کشند عاشقی را، که تو عاشقم چرایی؟ به طواف کعبه رفتم به منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فروشگاه اینترنتی سنترکالا centerkalla مرکز تهیه و توزیع انواع کالاها و لوازم و تجهیزات پورتال و سایت تفریحی خبری ایرانیان بوش سرویس سایت مرجع خزعبلات یک روانپریش|: تجهیزات صنعتی نظافت سکوی مطلب صنایع تهویه پاسارگادTahviehpasargad نهال گردو لی موزیک